محل تبلیغات شما

تجربه های شخصی من



موضوعی که چند وقتی هست برام مسئله نیست کم رویی و خجولی هست

جوونتر که بودم احساس میکردم خجالتی بودنم بخاطر درونگرایی هست درواقع همیشه از دختر ها خجالت میکشیدم در اعتراض به فروشنده خجالت داشتم یا در مقابل همکارای جدید یا در مقابل مدیرا و حتی مشتری ها سعی داشتم با نهایت ادب رفتار کنم و اصلا نمیتونستم خودمونی بشم.

چند وقت پیش یه دوره ای بود از اقای بهرام پور محصول سایت بیشتر از یک که توسط یکی از دوستان به دستم رسیده و یه سمینار تصویری خیلی جالب بود.

اولین تمرینی که داشت این بود که چند نفر میومدن روی سن و بر اساس نوع سلام و معرفی خودشون یه نمره از شرکت کنندگان و خود بهرام پور میگرفتن . به واضح میشنیدم ( تصویری بود ولی من پشت فرمان تو راه بین کرمان و بم گوش میکردم) یه دختر اومده بود صداش موقع سلام کردن هم میلرزد این بدبختو پونزده بار مجبورش کردن که نوع لحن صحبتشو تغییر بده تا بالاخره درست شد.

چیز جالبی که برام وجود داشت درست شدن نهایی اون بود اینکه با صدای لرزون بری جلو جمع دویست نفره و با اقتدار و تشویق بیایی پایین . پس فهمیدم واقعا شدنیه

تو موارد دیگه تاکید داشتن که خجول نبودن با پر رویی و بی ادبی فرق داره و نحوه گفتار و اظهار نظر های درست رو توضیح میدادن . حتی افرادی که این دوره رو قبلا گذرونده بودن و قبلا خیلی داغون بودن و الان خیلی عادی رفتار میکنن هم آورده بودن و روند رشدشون رو توضیح میدادن .

یه پسره اصفهانی رو آورده بودن (وای که من عاشق لهجه این اصفهانیام ،خیلی شیرینه) و تعریف میکرد که اوایل به اصرار و زور خانواده اومده بودو اصلا تمایلی نداشت تمرین ها رو انجام بده و به نظر چرت و مسخره بود و بعد از چند تا تمرین عملی و دیدن نتایجش خودش مشتاق شده بود و بعد تموم شدن فرد بهتری شده بود.

مهم ترین مساله خواستن خود فرده . اکثریت افراد خجول ترس از طرد شدن دارن و یه جا باید جلوی این حس بی ارزشونو بگیرن

من خودم یه نمونه رشد یافته این موضوع هستم و یه زمانی گرم گرفتن با همکارای جدیدم برام واقعا مساله بود و حتی جلو خانوما که بودم همیشه شروع میکردم به خیس عرق شدن.

امروز سومین روزی بود که شرکت جدید رفته بودم و کاملا کول(Cool) بودم . نمیدونم چرا نمیدونم چجوری ولی خیلی راحت بودم با افراد انگار چند سالی هست میشناسمشون و هنوزم تو شوک هستم که آیا این من هستم؟؟

و البته من هنوزم درونگرام یعنی انرژی روحیم رو از تنهایی میگیرم و ساعت ها تو اتاقم تنها هستم و مشغولم و ازین لذت میبرم.

به جد میگم خجالتی بودن با کم رویی متفاوته و باید برای رفع این مشکل اقدام کرد .


من این شش اصل اول از دوره لایف استایل بهرام پور از سایت بیشتر از یک قرض میگیرم و سه تا اصل آخر هم خودم اضافه کردم و یک اصل رو هم شما بگین

سعی کردم با ذکر مثال یکم قابل فهم تر کنم اساسا قرار نیست شما بر اصول من زندگی کنید اما اصل های خودتون پیدا کنید چون باور های مرکزی تون رو تشکیل میده.

و؛

۱ _ لذت بردن از الان یا برنامه ریزی واسه لذت بردن بعدا (اساس زندگی لذت بردن تو شغل یا زندگی باید طوری باشه لذت ببرم یا حداقل برنامه ای داشته باشم واسه چیزی که باهاش حال میکنم)

۲ _ خدا برات نقشه داره (چه مواردی بوده که نشده و بسیار ناراحتش بودم و بعدا فهمیدم به نفعم بوده یا برعکس که فکر میکردم چقدر خوب بوده و بعدا فهمیدم اصلا هم خوب نبوده)

۳ _اگر چیزی خوشایند نیست یا تغییرش بده یا یاد بگیر باهاش حال کنی (مثلا اگر از شغل راضی نیست یا محیط کارم رو عوض میکنم یا سعی کنم به سبک خودم که باهاش حال میکنم انجام بدم)

۴ _ اطرافیانم رو آگاهانه انتخاب کنم (هر آدم میانگین ۵ نفر اطرافش هست حالا ممکنه یه راننده تاکسی باشه یا نویسنده کتابی که میخونم کارگردان فیلمی که میبینم مدرس آموزشی که دارم میگذرونم تا خانواده و دوستان نزدیک و دور)

۵ _ این لحظه همانگونه است که باید باشد. (عملا هیچ لحظه ای بهتر از این لحظه نیست نه آینده نه گذشته. از نظر روانشناسی آدما همیشه فکر میکنن الان تو بحرانی ترین زمان ممکن هستند و زمان قبل خیلی اوضاع بهتر بوده و بهش میگیم نوستالژی(خاطره) تا جایی که ترامپ از همین موضوع تو شعار های انتخاباتیش استفاده کرد Let's Make Usa Great Again)

۶ _ قواعد دیگران برام تعیین کننده نیست (اساس یه بخش هایی از زندگی ما با اکثریت جامعه هماهنگ نیست مثلا من به اطرافم نگاه میکنم و کسانی رو میبینم که دارن با تلاش فراوان به سمت هدف هاشون میتازن طرف دو شیفت کار میکنه یه اسنپ هم تنگش تا بالاخره یه سرمایه و پولی جمع کنه ولی من همیشه اعتقاد داشتم که تو زندگی الانم لذت های هر چند کوچیکم رو ببرم و خوشبختی یه جایی تو فردا ها نیست چون تضمینی واسه بودن در فردا نیست !! هر چند ممکنه کسایی بگن که آخر اون ها هستند موفق میشن یا من آدم گشادی هستم ! اما این سبک زندگی من هست و به عنوان یه اصل قبولش دارم چیزی که مخالف نظر خیلی هاست)

۷ _ بجویید تا بیابید (اساسا هر چیزی که دنبالش باشی پیدا میکنی . آگاه و ناآگاه .)

۸ _ شاگرد آماده باشد استاد از راه میرسد (زمانی که چیزی میخواییم یاد بگیریم یا بدست بیاریم دنیا به نحوی میگرده که راهش رو به نحوی پیدا کنی. یونگ به این پدیده میگه همزمانی)

۹ _ هیچ چیزی سخت نیست اگر راهش رو پیدا کنید (دنیا عین مکعب روبیک عمل میکنه اگر کارکردش رو بلد نباشی خیلی طول میکشه تا حلش کرد اما کافیه روش حلش رو یاد بگیری با چند حرکت حل میشه . اگر چیزی خیلی سخت دیده میشه یعنی راهش رو پیدا نکردی)


آخرین جستجو ها

ساز عاشیقی (قوپوز) غلامرضا خلیلی tisimagist FirsT lOvE Christopher's collection پرورش قارچ breezniboore czechelwarteaa آموزشی و پزشکی دنیای دیجیتال Mike's receptions